صدام بزن صدام بزن
لبالب از نيازه دل
صدام بزن تا از صدات
ترانهها بسازه دل
صدات يه بارونه برام
فراره از كويرِ ترس
صدام بزن تا جونم و
ساده ازم نگيره ترس
صدايِ تو شعرِ شميم
توو دفترِ سربههوا
صدايِ تو نوازشه
توو ضربههايِ ناروا
صدام بزن صدام بزن
ميخوام كه پر دربيارم
ميخوام كه مجنون شم و از
عاشقي سردربيارم
ميخوام صدات و بشنوم
وقتي كه لرزونه صدا
وقتي هراسون ميشم از
شيطنتِ آدمْبدا
صدايِ تو خيزِ نسيم
توو گرميِ شهريوره
صدام بزن تا از سرم
خماريِ شب بپره
صدات طلوعِ شعر و شور
شروعِ نور و رقصِ رنگ
صدام بزن صدايِ تو
يه منظرهس سبز و قشنگ